معرفی جنگل جیغ مشهد
جنگل جیغ مشهد؛ یه لحظه چشمهاتو ببند و تصور کن وسط یه جنگل تاریک هستی و صدای جیغ یک زن رو میشنوی. یه زن که وسط آتیش داره میسوزه. چه حسی بهت دست میده؟
حتماً الان یکم ترس برت داشته و آدرنالین توی خونت ترشح شده و قلبت هم داره یکم تندتر میزنه. ولی با خودت میگی این جور اتفاقها فقط مال فیلمهای هالیوودی هست و اصن خیلی احتمالش کمه یه آدم همچین تجربهای رو توی واقعیت بتونه از نزدیک داشته باشه و اگه هم یکی بیاد بگه من خودم از نزدیک همچین صحنهای رو دیدم محاله که باور کنم!
آره خب قبول دارم. این روزا اگه بشینم برای کسی تعریف کنم یه جنگل توی مشهد هست که شبا صدای جیغ یه زن داخل شنیده میشه، حتماً بهم میخنده و میگه کمتر فیلم ببینم. بعدش هم برای دوستاش تعریف میکنه این بابا خیلی باحاله حرفهای خنده داری میزنه!
منم بهش یه لبخند میزنم و دستمو میذارم روی شونهاش و میگم دوست عزیز این داستان واقعیه و همچین جنگلی وجود داره.
بله جنگلی به نام جنگل جیغ توی مشهد قرار داره که هر شب صدای جیغ یک زن داخلش شنیده میشه و مدتهاست که کلی آدم کنجکاو و البته دنبال هیجان رو به خودش جذب میکنه.
اگه تو هم کنجکاو شدی و دلت میخواد سر از ماجرا در بیاری و بفهمی چه خبره آخرش بفهمی آیا این داستان سرکاریه یا نه تا انتهای این نوشته با من همراه شو.
خب اصن این جنگل جیغ جیغو کجا هست؟
جنگل جیغ یکی از مناطق گردشگری مشهور توی استان خراسان رضویه. خیلیها که سری نترس دارن و توی بچگی صداشون میزدن پسر شجاع این جنگل رو از نزدیک دیدن و گذاشتنش جزو افتخاراتشون. البته برای بعضیها هم مایه آبرو ریزی شده چون بعد از اینکه با کلی ژست قهرمانانه وارد جنگل شدن فرار رو به قرار ترجیح دادن و حسابی ترسیدن.
فاصله جنگل جیغ تا شهر مشهد حدودا ۳۲ کیلومتر هست و در جنوب مشهد هم قرار گرفته. اگه با ماشین بخوای بری اونجا حدودا ۴۰ تا ۵۰ دقیقه ازت زمان میبره.
دقیقتر بگم آدرسشو؟ چشم. اینه آدرسش:
جنوب مشهد، بخش طرقبه، دهستان طرقبه، روستای سربرج.
اگه دوست داری میتونی روی لینک روبهرو هم کلیک کنی تا روی نقشه هم جاشو ببینی: نقشه
خب حالا چرا اصن این جنگل رو جنگل جیغ اسم گذاری کردن؟
جونم برات بگه که قبلاًها یه رودخونه فصلی توی این جنگل قرار داشت به نام رودخونه سربرج. این رودخونه قدیمترها پر آب و باصفا بود اما کم کم به حالت فصلی تغییر کرده و بعضی از فصلها آب داشت و در نهایت هم خشک شده و رفته. اما توی سال ۱۳۹۰ دوباره پر آب شد.
این پر آب شدن همانا و شنیدن صدای جیغ از جنگل همان.
از اون موقع دیگه رودخونه خشک نشد و به صورت دائمی جریان داره و صدای جیغ یه زن ازش به گوش میرسه. یه زن که انگار به شدت داره درد میکشه.
شاید الان بهم بگی آقا مشخصه دیگه بارون فراوان اومده و رودخونه رو پر آب کرده و به خاطر جریان آبه که این صدا تو دل جنگل میپیچه.
اما باید در پاسخ بهت بگم که این جنگل تنها جنگل توی ایران نیست که رودخونه داره و کلی جنگل دیگه هستن که همین شرایط رو دارن ولی صدای جیغ توش شنیده نمیشه و از طرفی، چرا فقط این صدا شبها به گوش میرسه و تو طول روز این جنگل شبیه به یه جنگل کاملاً عادیه؟
داره کم کم ترسناک و هیجان انگیز میشه، مگه نه؟
چه افسانههای پشت جنگل جیغ مشهد هست؟
رسیدیم به بخش جذاب ماجرا. یعنی داستانهایی که پشت این جنگل هست و رازهای این جنگل رو برملا میکنه.
خیلیها فکر میکنن این جنگل توسط شیاطین و اجنه تسخیر شده و این صداها کار اون هاست. یعنی شب که میشه این دوستان میریزن توی جنگل و شروع میکنن به سر و صدا کردن و ترسوندن مردم. که خب به نظر میرسه سردستیترین و آسونترین توجیهای که میتونستن پیدا کنن همین بوده.
یه داستان دیگه که واقعا شوکه کننده هم هست و واقعا برای خودش یه پا فیلم سینماییه از این قراره که میگن یه روزی یک زن رو توی آتیش تو دل این جنگل زیبا میسوزونن و روح این زن از اون تاریخ تا به امروز با اینکارش به دنبال پیدا کردن و عذاب دادن قاتلش هست. حقیقتاً اگه عاشق هیجان و ترس باشی همین داستان باید باعث بشه فردا توی جنگل جیغ باشی 🙂
داستان دیگه که یکم جنبه علمی داره و مشخصه سازندههاش زیاد به خرافات باور نداشتن و آدمهای منطقیای بودن از این قراره که میگه:
بعد از اینکه رودخونه پر آب شده کلی ملخ به جنگل حمله کردن و این صدای وحشتناک هم کار ملخهاست.
اما خب تا حالا کسی تعداد زیادی ملخ توی این جنگل ندیده و از طرفی این صدا توی همه فصول سال شنیده میشه به هر حال انتظار میره دیگه این صدا رو توی فصل سرما نشنویم اما خب همچنان این صدا به گوش میرسه.
تازه اگر هم به فرض کار ملخها باشه این فرضیه مطرح میشه که چرا اصن تا حالا به جنگل آسیبی نرسوندن؟ خلاصه که کلاً ماجرای پیچیدهای به نظر میرسه.
بعضیها هم میگن اینا همش صدای باده و خیال خودشون رو راحت کردن. توجیهشون اینه که باد از بین درختها میچرخه و این صدا رو ایجاد میکنه. اما متاسفانه توی شبهایی که ذرهای باد هم نمیاد این صدا شنیده میشه. پس این فرضیه هم باطله!
اما تحقیقات علمی چه نتایجی رو به ما نشون میدن؟
مسئولین منطقه از اونجا که میدیدن واقعاً ماجرا داره بیخ پیدا میکنه و اهالی روستا دچار وحشت شدن و وضعیت داره خیلی بحرانی میشه تصمیم میگیرن گزارش بدن و درخواست پیگیری داشته باشن. بعد از این درخواست یه سری محقق راهی جنگل میشن و شروع میکنن تحقیق کردن.
بعد از کلی بررسی آخر سر اعلام میکنن که «مردم اصلا نترسین اینا همش زیر سر یه نوع جیرجیرکه به اسم زنجره یا چز.» این جیرجیرکها هر وقت که تعدادشون زیاد باشه و این صدا رو ایجاد میکنن.
و اینگونه بود که بر داستان ترس مردم مهر پایانی زدن.
ولی خب هنوز این مورد سواله که با وجود فصلهای سرد و زمستون چطور این حشرهها دوام میارن و نمیمیرن و از طرفی چی میشه که تا حالا گردشگرها به این حشرهها برخورد نداشتن؟
هر چیزی که هست هنوز که هنوزه، به نظرم از ترسناک بودن ماجرا کم نشده.
لابد گیج شدی و این سوال توی ذهنته آخرش چی شد؟ آیا واقعا زیر سر حشرههاست یا داستان جن و روح واقعیه؟
باید خدمتت عرض کنم که هنوز هیچ جواب قطعی به این سوال داده نشده و همه چی در حد فرضیه هست. جالبه که بدونی همین عامل باعث شده که قیمت زمین و باغات به شدت توی اون منطقه افت پیدا کنه و دیگه مشتری خاصی نداشته باشه!
آیا از همون اول اولش اسم این جنگل، جنگل جیغ بوده؟
شاید الان با خودت بگی یعنی از همون اولش به این جنگل میگفتن جنگل جیغ؟ آخه نمیشه که اینجوری! از سال ۱۳۹۰ تا الان زیاد زمان طولانی نگذشته. بدون اسم هم که نمیتونسته باشه!
خب حرفت کاملاً درسته و سوالات هم سوال به جاییه. واقعا نمیشه. این جنگل از قدیم اسمهای مختلفی داشته که معروفترینهاش از این قراره: جنگل مج و جنگل سربرج. (به خاطر قرار گیری در کنار روستای سربرج)
یکم از طبیعت جنگل برامون بگو.
بهتره یکم از ترسناک بودن این مقاله کم کنیم و بریم یه بررسی کوچیک درباره خود جنگل داشته باشیم. بعدش که این بخش رو خوندی و آدرنالین خونت افتاد دوباره ترسناکش میکنم. قول میدم!
شاید بعد از سفر به مشهد و دیدن اماکن زیارتی و تفریحی و تاریخی و… دلت بکشه که یه حال و هوایی هم توی طبیعت عوض کنی و از این جنبه هم سفرت رو پر بار کنی. انتخاب منطقه سربرج و طبیعتش میتونه یه گزینه خوب برای همچین هدفی باشه.
روستای سربرج جزو مناطق ییلاقی مشهد به حساب میاد و آب و هوای خوشی داره. اگه ماجرای جیغ رو فاکتور بگیریم. یعنی شبا پنبه بذاری توی گوشت و بخوابی. طبیعت این منطقه حسابی میتونه سر حالت بیاره. البته همینجا به این نکته اشاره کنم که این طبیعت بکر و ناب فقط به سربرج محدود نمیشه و در نزدیکی این منطقه کلی جای باصفای دیگه هم هست ( مخصوص کسایی که از صدای جیغ این جنگل میترسن) که جلوتر برات کامل شرح دادم.
پوشش گیاه جنگل جیغ، پوشش گیاهی جذابیه مخصوصاً برای کسایی که عاشق میوه خوردن هستن! توی این جنگل انواع درختهای گردو، سیب و گیلاس رو میتونی پیدا کنی خلاصه که اگه توی فصل این میوهها به اونجا سر بزنی میتونی حسابی لذت ببری. علاوه بر این نوع درختها، چنارهای زیادی هم اطراف رودخونه دیده میشن و منظره چشم نوازی رو درست کردن.
خب بعد از پوشش گیاهی باید یادآوری کنم که توی این منطقه رودخونه سربرج قرار داد ( همون رودخونهای که یه زمان خشک بود و بالاتر داستانش رو گفتم) و وجود همین آب یه حال و هوای آرامش بخشی رو به جنگل داده. البته به شرطی که صبحها ازش بازدید کنی!
قبل از روستای سربرج هم یه مکان تفریحی درست کردن که میتونی با خانواده یا دوستات بری اونجا و از امکاناتش استفاده کنی.
یه برنامه ریزی خوب برای سفر به جنگل جیغ باید شامل چیا باشه؟
خب همینطور که قول دادم باز هم میخوام مقاله رو ترسناک کنم.
خودمونیم واقعاً دیدن همچین جایی میتونه لذت بخش باشه و جزو تجربههایی باشه که هر کسی توی کوله بارش نداشته باشه! (البته به شرطی که بیماری قلب نداشته باشی.) به همین خاطر بیا ببینیم برای اینکه یه سفر بینقص به اون نقطه داشته باشیم باید چیکار کنیم؟
قبل از هر چیزی این نکته رو بهت بگم که برای سفر به جنگل جیغ بهتره اصلاً به فکر تنها سفر کردن نباشی. یعنی حتی اگه فکر میکنی اول شجاعت بودی و بعد دست و پا در آوردی اینکار واقعاً اشتباهه.
به هر حال خیلیها بودن که با شجاعت تمام رفتن تو دل جنگل و به نیم ساعت نکشیده پا به فرار گذاشتن و صحنه رو ترک کردن. آدم چه میدونه؟ توی همچین شرایطی شاید با دیدن سایه یه گربه هم شجاعتت قبل از خودت پا به فرار بذاره و حسابی هول کنی! به همین خاطر هم هست که وجود چند نفر کنار آدم خودش قوت قلبه.
جدای از داستانهای ترسناک و شوخی جملات قبل، به صورت کلی زدن به دل طبیعت اونم تک نفره کار عاقلانهای نیست چون ممکنه اصلاً پات به یه سنگ گیر کنه و بخوری زمین و یه اتفاقی برات بیفته مثلا مچ پات در بره. خودت دیگه تصور کن وجود یه آدم توی اون لحظه چه قدر خوبه.
همین میشه که میگم بهتره آدم همیشه جانب احتیاط رو رعایت کنه و توی سفرش به کوه و دشت و بیابون همیشه با یکی همراه بشه.
خب از بحث اکیپی رفتن و توصیهها که بگذریم، باید بدونی که هوای اونجا نسبتاً سرده. پس اگه قصد داری که شب اونجا بمونی و یکم ماجراجوییت رو هیجانیتر کنی، حتما وسایل مناسب گرمایشی رو همراه خودت داشته باشی.
اینم بگم که توی اون منطقه هم میتونی تو دل خود جنگل کمپ کنی هم اینکه یکی از اقامتگاههای موجود رو رزرو کنی.
دیگه اینا بستگی به خودت داره که چه قدر دنبال هیجانی ولی شنیدهها حاکی از اینه که افراد خیلی کمی تونستن شب رو اونجا بمونن چون قاعدتاً شنیدن صدای جیغ یه زن موقعی که داری تلاش میکنی بخوابی یکم سخته 🙂
یه توصیه دیگهای که برای سفر به اونجا بهت دارم اینه که اصلاً با بچهها و افراد مسن پا به اون جنگل نذاری. به هر حال ممکنه برای هیچ کدومشون قابل تحمل نباشه و سفر ماجراجویانهات با شنیدن جملات بابا میترسم، مامان میترسم خراب بشه.(ولی جدای از این نوع دردسرها ممکنه واقعا اثرات بدی رو روی بچهها و پیرها بذاره پس اصلاً ریسکش رو نکن!)
برای رفتن به جنگل جیغ علاوه بر اینکه میتونی خودت و دوستات برنامه کنید برید، آپشن سفر با تورهای گردشگری هم موجوده که خب مزیتهای خاص خودشو داره. مثلا جای خوابت مشخصه،راهنما میتونه جاهایی که دیگران بلد نیستن رو نشونت بده، دغدغه خود و خوراکت میتونه کلا ناپدید بشه و از همه مهمتر یه جمعیت زیادی همراهته که باعث میشه برای روبهرو شدن با این همه هیجان، شجاعتر بشی و استرس کمتری داشته باشی.
توی چه ماهی بریم قراره بیشتر بهمون خوش بگذره؟
به خاطر ییلاقی بودن اون منطقه توی زمستون یا پاییز رفتن کار اشتباهیه و خدایی نکرده سرما میخوری. به همین خاطر فصل بهار و تابستون بهترین موقع برای دیدن جنگل جیغ به حساب میاد.
حالا نقل هست که میگن صدای جیغ توی فصل خرداد با کیفیت بهتری پخش میشه یعنی اگه دوست داری درصد خلوص ترست در بالاترین حالتش باشه و آدرنالینش رو تا ماهها توی خونت داشته باشی، خرداد ماه یه انتخاب خوبه.
این همه راه بریم فقط برای دیدن یه جنگل؟
میدونم میدونم رفتن به یه نقطه فقط برای دیدن یه جنگل و رودخونه ممکنه اصلاً اقتصادی به نظر نیاد و گزینه عاقلانهای نباشه. یعنی حتی به ترسش هم نمیصرفه آدم این همه بکوبه بره اونجا! مگر اینکه اهل خود مشهد باشی. معمولا اغلب مردم ترجیحشون اینه که اگه به یه نقطه سفر میکنن لاقل بتونن با یه تیر چند تا نشون بزنن و یه تعداد قابل توجهای از امکان توریستی رو ببینن و خوش بگذرونن.
خبر خوب اینه که اگه به این منطقه سفر کردی قرار نیست سفرت فقط به دیدن جنگل جیغ محدود بشه با خوردن یه کباب، جمع کنی و بری.
یه تعداد جاذبه طبیعی دیگه هست که میتونه در نوع خودش خیلی جذاب باشه و برات تبدیل به خاطره بشه. ( البته به شرطی که عاشق طبیعت و هوای خوب باشی!)
خب بریم که تک به تک معرفیشون کنم:
روستای سربرج
نزدیکترین نقطه دیدنی به جنگل جیغ، روستای سربرج هست. این روستا علاوه بر اینکه آب و هوای بسیار مناسبی داره و برای لذت بردن از طبیعت گزینه مناسبی هست، یه قلعه تاریخی هم داره که بعد از گذشتن از جنگل جیغ میتونی بهش برسی و از جاذبه تاریخیش لذت ببری. توی این روستا میتونی برای موندن هم اقامتگاه اجاره کنی.
روستای تجر
بعد از روستای سربرج، میتونی به سمت روستای تجر بری.
روستای تجر که حدودا ۱۰ کیلومتر با روستای سربرج فاصله داره با آب و هوای ییلاقی و طبیعت بکرش میتونه هوش از سرت ببره.
وقتی داشتم عکسهاش نگاه میکردم و دنبال کلمات مناسب بودم که بتونم به خوبی توصیفش کنم چند لحظهای غرق در زیبایی این روستا شدم.
طبیعت فوق العاده، وجود رودخونه و آب و هوای پاکش واقعا وسوسه کننده هست. آدم دلش میخواد بیخیال شلوغی شهر بشه و هر چه زودتر به این روستا برای آرامش مطلق پناه ببره. پس اگه دنبال یه جای واقعا خوب برای استراحت هستی موندن توی این روستا رو امتحان کن.
غار مغان
نمیدونم قبلا تجربه گشتن به یه غار رو داشتی یا نه. ولی من به شخصه اولین باری که وارد یه غار شدم ( که غار علیصدر بود) از عظمتی که تو دل کوه پنهان شده واقعا لذت بردم و شدت کنجکاوی دلم میخواست دستم باز میبود که همه جاشو جستجو کنم. اما خب همینطور که خبر داری همه جای این غار برای گشت و گذار عموم آزاد نیست!
حالا غار مغان هم جزو یکی از زیباترین غارهای ایرانه که نزدیک روستای سربرج قرار داره و سال ۱۳۲۴ توسط کوهنوردان کشف شد.
این غار مثل غار علیصدر سازمان یافته نیست و امکانات اون غار رو نداره به همین خاطر هست که حتما باید برای رفتن به دل این غار همراه یه فرد راه بلد و صد البته کار بلد بشی چون خطرهای زیادی مثل پرتگاه و چاههای مختلف در مسیر وجود دارن که خب اگه راهنما نداشته باشی ممکنه موجب دردسرت بشن. ولی به نظر من خوبی این غار به اینه که برای گشت و گذار توش آزاد هستی و اگه با یه امکانات مناسب واردش بشی مثل غار علیصدر دچار محدودیت نمیشی و نیاز نیست اون حس کنجکاویت رو سرکوب کنی.
شاید برات جالب باشه که بدونی قدمت این غار به صد میلیون سال پیش یعنی دوره دوم زمین شناسی میرسه.
خود روستای مغان هم که در نزدیکی این غار قرار گرفته جزو روستاهای زیبای منطقه هست و دیدنش خالی از لطف نیست.
این هم از داستان جنگل جیغ مشهد
توی بخش آخر این نوشته باید حتما به این نکته اشاره کنم که اگه اهل ماجراجویی نیستی و فکر میکنی اتفاقات خیلی ترسناک ممکنه تاثیر بدی روت بذاره بهتره بیخیال رفتن به این جنگل بشی و تا به همین اندازه که توی این مقاله با جنگل جیغ آشنا شدی بسنده کنی.
ولی اگه دل شیر داری و به قولی پسر شجاعی، یک دقیقه هم تعلل نکن و بذار آدرنالین این ماجراجویی به جونت بشینه و حسابی لذتش رو ببری و تازه بعدها هم اینور اونور واسه دوست و آشنا خاطراتش رو تعریف کنی و یه کلاسی هم براشون بذاری.
تا اینم یادم نرفته بهت بگم که اگه رفتی مشهد و دنبال رزرو یه هتل خوب بودی حتما راهنمای رزرو هتل در مشهد رو مطالعه کن و همینطور یه سر به سایت سفربازی بزن تا بتونی بهترین اقامتگاه رو برای خودت رزرو کنی. دیگه حتما میدونی اصن ۵۰ درصد لذت سفر به اینه که یه جای خواب نرم و گرم داشته باشی.
توی سایت سفربازی فقط کافیه توی بخش جستجو اسم شهر یا محلی که برای سفر مد نظرت هست رو جستجو کنی تا یه لیست کامل از اقامتگاههاش بهت نشون داده بشه. بعدش میتونی به وسیله فیلترهایی که بخش جستجوی سایت داره نتایج رو فیلتر کنی و به اقامتگاهی برسی که هم از نظر قیمتی باب میلت باشه هم از نظر امکانات رفاهی.
رزرو هتل ها و اقامتگاه های مشهد
امیدوارم که از خوندن این مقاله و آشنا شدن با جنگل جیغ مشهد لذت برده باشی و به زودی یه سفر به این نقطه جذاب داشته باشی.